کد مطلب:77586 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

خطبه 102-در تشویق به زهد











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«انظروا الی الدنیا نظرالزاهدین فیها، الصادفین عنها، فانها و الله عما قلیل تزیل الثاوی الساكن و تفجع المترف الامن، لا یرجع ما تولی منها فادبر و لا یدری ما هو آت منها فینتظر.»

یعنی نگاه كنید به سوی دنیا نگاه كردن زاهدین و تاركین در دنیا و اعراض كنندگان از دنیا، پس به تحقیق كه دنیا سوگند به خدا كه در اندك زمانی دور می كند از خود اقامت كننده و سكنی كننده ی در خود را و دردناك می گرداند صاحب نعمت و دولت و امنیت را، برنمی گردد آنچه از او رو گردانیده است و پشت كرده است از جوانی و صحت و عمر و زندگانی و معلوم نیست آنچه می آید به سبب دنیا، از مصایب و حوادث و دولت و نكبت، تا انتظار كشیده شود و احتراز كرده شود از بدیهای او و اجتهاد كرده شود در خوبیهای او.

«سرورها مشوب بالحزن و جلد الرجال فیها الی الضعف و الوهن، فلا تغرنكم كثره ما یعجبكم فیها، لقله ما یصحبكم منها.»

یعنی خوشحالی دنیا مخلوط است به اندوه و قوت مردان در دنیا راجع است به سوی ضعف و سستی، پس فریب ندهد شما را بسیاری آن چیزی كه خوش می آید شما را در دنیا، از مال و دولت، به سبب اندك بودن آن چیزی كه مصاحب شما است در دنیا، از لذات و راحت های دنیا كه در جنب تلخی و زحمت حساب او در روز حساب بسیار اندك است.

[صفحه 512]

«رحم الله امرا تفكر فاعتبر و اعتبر فابصر، فكان ما هو كائن من الدنیا عن قلیل لم یكن و كان ما هو كائن من الاخره عما قلیل لم یزل. و كل معدود منقض و كل متوقع آت و كل آت قریب دان.»

یعنی رحمت دهد خدا مردی را كه اندیشه كند در امر دنیا، پس عبرت بگیرد و عبرت بگیرد، پس بینا شود كه گویا آنچه موجود است از دنیا در قلیل وقتی نبوده است هرگز و نبوده انگارد بوده ی در دنیا را و گویا آنچه موجود است از آخرت از گذشتن اندك وقتی هرگز زایل نبوده و همیشه بوده است و بوده انگارد نبوده ی در دنیا را و هر معدود و محدودی كه عبارت از مدت عمر باشد، البته منقضی است و در گذر است و هر متوقعی كه آخرت باشد، البته آینده است و هر آینده[1] قریب الوقوع و نزدیك است.

منها[2]:

«العالم من عرف قدره و كفی بالمرء جهلا الا یعرف قدره. و ان من ابغض الرجال الی الله لعبدا و كله الله الی نفسه.»

دانا كسی است كه بشناسد قدر خود را، یعنی بشناسد طایر قدسی روح مقدس خود را كه از سنخ ملائكه ی مقربین و گرفتار حزب شیاطین جنود نفس اماره است. و به كد و سعی می تواند خلاص شد و پرواز به آشیانه ی خلد برین كرد و كسی كه حقیقت روح را و كیفیت ترقی و طیرانش را دانست، البته معرفت به پروردگار خود بهم رسانیده، به حكم حدیث: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و كسی كه خدا را شناخت، عالم است و هر كه نشناخت البته جاهل است، پس عالم كسی است كه قدر خود را بشناسد و كافی است در جاهل بودن مرد را كه نشناسد قدر خود را، زیرا كه جاهل به قدر خود، البته جاهل به رب است و جاهل به رب، علم واقعی نخواهد داشت و به تحقیق كه دشمن داشته ترین

[صفحه 513]

مردان به سوی خدا، هر آینه بنده ای است كه خدا او را به خود او واگذاشته باشد كه سلب توفیق از او كرده باشد و مراد از بغض خدا آثار بغض است كه عقاب خدا باشد.

«جائرا عن قصد السبیل، سائرا بغیر دلیل. ان دعی الی حرث الدنیا عمل و الی[3] حرث الاخره كسل، كان ما عمل له واجب علیه و كان ما ونی فیه ساقط عنه.»

آن بنده كه خدا او را به خود واگذاشته است مایل است از وسط راه به بیرون راه و سفركننده است بدون راهنما، اگر خوانده شود به سوی زراعت دنیا كار می كند و به سوی زراعت آخرت كاهلی می كند. گویا آنچه را كه عمل كرده است واجب بوده بر او و آنچه را كه به تاخیر انداخته و نكرده است ساقط بوده است از او.

منها[4]:

یعنی بعضی از آن خطبه است:

«و ذلك زمان لا ینجو فیه الا كل مومن نومه، ان شهد لم یعرف و ان غاب لم یفتقد. اولئك مصابیح الهدی و اعلام السری».

یعنی آن زمان پرفتنه و فساد زمانی است كه رستگاری از شر و ضرر ندارد در آن زمان مگر مومنی كه بی اسم و رسم باشد. كه اگر در مجامع حاضر گردد كسی او را نشناسد و اگر غایب باشد كسی از او نپرسد و جستجوی او نكند، آن مومنان چراغهای هدایت باشند و نشانه های با روشنایی شب تار مسافران به سوی خدا باشند.

«لیسوا بالمساییح»

یعنی نیستند سیاحت كننده و گردش كننده در میان خلق به جهت فساد و سخن چینی.

«و لا المذاییع البذر»

یعنی نیستند شایع كنندگان سفیه بیهوده گفتار، یعنی شایع كننده ی بد كسی در میان

[صفحه 514]

مردم از جهت سفاهت و بیهوده گوئی.

«اولئك یفتح الله لهم ابواب رحمته و یكشف عنهم ضراء نقمته.»

یعنی آن جماعت مومنان می گشاید خدای تعالی از برای ایشان درهای رحمت خود را و می برد از ایشان اذیت عقوبت خود را.

«ایها الناس! سیاتی علیكم زمان یكفا فیه الاسلام كما یكفا الاناء بما فیه.»

یعنی ای مردمان! زود است كه می آید بر شما زمانی كه سرازیر كنند در او اسلام را مثل سرازیر كردن كوزه با آنچه در او باشد.

«ایها الناس! ان الله قد اعاذكم من ان یجور علیكم و لم یعذكم من ان یبتلیكم و قد قال جل من قائل: (ان فی ذلك لایات و ان كنا لمبتلین)».[5].

یعنی ای مردمان! به تحقیق كه خدا پناه داده است شما را از اینكه ستم كند بر شما و پناه نداده است از اینكه آزمایش كند شما را و به تحقیق كه گفته است، بزرگ از هر گوینده، در قرآن كه: «به تحقیق كه در آن گرفتاریها هر آینه علامات بسیار عظیمه است و به تحقیق كه بودیم ما هر آینه آزمایش كنندگان»[6].

[صفحه 515]


صفحه 512، 513، 514، 515.








    1. چ: هر آتیه.
    2. چ: و منها.
    3. در نسخه های دیگر: و ان دعی الی.
    4. چ: و منها.
    5. المومنون / 30.
    6. در پایان این خطبه نیز سید رضی توضیحاتی درباره ی «مومن نومه» و « مساییح» و «مذاییع بذر» داده است كه شارح، به شیوه ی معمول خود، آن را نیاورده است.